ترجمه: https://www.rogerebert.com/reviews/brokeback-mountain-2005

کوهستان بروکبک

 

بازیگران:

هیس لجر به عنوان انیس دل مار ، جیک گینل هال به عنوان جک توئیست، مایکل ویلیامز به عنوان آلما دل مار، ان هثوی به عنوان لورین توئیست، رندی کواد به عنوان جو آگوئیر

 

 

کارگردان:

 

آنگ لی

نوشته:

لری مک مورتی،دیانا اوسانا

بر اساس داستان کوتاه نوشته:

ا. انی پرولکس

عاشقانه،درام

محدود شده

134 دقیقه

 

نوشته: راجر ابرت

انیس به جک درباره چیزی که به عنوان یک پسر دیده است را می گوید " دو مرد پیری بود که با همدیگر زندگی می کردند،آنها مسخره شهر بودند.اگرچه آنها خیلی محکم و باتجربه بودند.یک روزی آنها پیدا شدند که تا حد مرگ کتک زده شده بودند.انیس می گوید:" پدر من، او مطمئن شد که من و برادرم آن را دیدیم.با تمام چیزی که من می دانم، او آن را انجام داده بود"

این خاطرات دوران کودکی همیشه موجود است،روحی در اطاق، در فیلم " کوهستان بروکبک" ساخته انگ لی.وقتی که به او بوسیله پدرش یاد داده شد که از همجنسگرایان متنفر باشد، به انیس یاد داده شد که از احساسات خودش متنفر باشد.سالها بعد که او اولین معاشقه اش را با جک در دامنه کوه ویمینگ انجام می دهد،بعد از اینکه ازدواجش که از بین رفته است،بعد از اینکه دنیایش به یک خانه سرگردان ،ماشین لباس شوئی اتوماتیک، تلوزیون ، فشرده شده است.او هنوز همان درد را احساس می کند" چرا تو اجازه نمی دهی که من باشم؟ آن بخاطر توست.جک، که من شبیه اینم (این چنین می باشم)،. هیچ چیزی و هیچ کسی"

اما آن بدلیل جک نیست.آن بخاطر این است که انیس و جک عاشق یکدیگرند و نمی توانند راهی برای رسیدگی به آن بیابند. فیلم " کوهستان بوکبک" به عنوان فیلم همجنسگرای کابوئی شرح داده شده است که یک ساده سازی بیرحمانه می باشد.آن داستان از یک زمان و مکانی است که در آنجا دو مرد مجبور می شوند تنها علاقه شدیدا زیادشان که هرکدام از آنها احساس خواهد نمود را نفی کنند.مصیبتشان جهانی می باشد.آن می توانست درباره دو زن ،یا دوعاشق از دین یا اقوام نژادی متفاوت باشد.هر عشق ممنوعی باشد.

فیلم عاقلانه هرگز به عقب برنمی گردد تا به تصویر بزرگتر نگاه کند،یا پیام را تحویل دهد.آن مخصوصا داستانی از این مردان،این عشق می باشد.آن در نمای نزدیک باقی می ماند.آن چنین می باشد که جک و انیس آن را می بینند." شما می دانید که من عجیب و غریب نیستم"انیس به جک می گوید بعد از اولین شبی که با همدیگر می باشند." من هم نیستم" جک می گوید

داستانشان در سال 1963 در ویمینگ آغاز می شود.وقتی که انیس (هیس لجر) و جک (جیک گیلن هال) تقریبا 19 ساله می باشند.و شغل نگهداری از گوسفندان در دامنه کوهستان را گرفته اند.انیس پسر کم حرفی می باشد،او با اشکال می تواند دهانش را باز کند تا این لغات را رها کند.او آموخته است که ملاحظه کار  بیمناک باشد خیلی قبل تر از اینکه بداند از چه می ترسد.جک کسی است که مقداری نمایش سوارکاری انجم داده است.یک کمی بیشتر خوش مشرب است.بعد از اینکه چند روز در کوهستان سپری شد و مقداری ویسکی نوشیده شد، آنها ناگهانی و تقریبا شدید انجام می دهند.

"این چیز یکباره می باشد.ما از اینجا شروع می کنیم." انیس روز بعد می گوید.جک موافقت می کند.اما این چنین نیست.وقتی که تابستان تمام می شود،آنها اجمالا از هم جدا می شوند." من حس می زنم شما را این دور و بر می بینم،بله؟" رئیسشان (رندی کواد) به جکی می گوید که او نمی خواهد تابستان بعد بازگردد " شما بچه ها حتما یک راهی پیدا می کنید که زمان در آنجا بگذرد.به شما پول پرداخت نمی شود که اجازه دهید سگها از گوسفندان مراقبت کنند درحالیکه شما رز می کارید."

چند سال گذشت، هر دو مرد ازدواج کردند.سپس جک می رود تا انیس را در ویومینگ ملاقات کند،و فوریت کاسته نشده اشتیاقشان آنها را حیرت زده کرد.زندگیشان به یک جریان عادی نشست کرده است، اغلب کمتر از اینکه جک متمایل باشد با سفرهای ماهیگری منقطع شده است.زن انیس که آنها را درحال بوسیدن همدیگر دیده است،چیزی در مورد آن برای مدت طولانی نمی گوید،اما او متوجه می شود که هیچ ماهی موجود نیست.

این فیلم بر اساس یک داستان کوتاه نوشته انی پرلکس است.فیلمانمه نوشته لری مک مورتی و دیانا اوزانا می باشد.این تایستان من کتاب سه گانه (سه نمایش)  "فاخته ملول" مک مورتی را خواندم.و آنچنانکه من ین فیلم را دیدم من بیاد "گاس" و "وودرو" افتادم،دو کابوئی که تمام زندگی را با هم سپری کردند.آنها همجنس گرا نبودند، یکی از آنها یک مرد زن پرست است و دیگری تمام زندگیش را تاسف خورد برای از دست دادن زنی که عاشقش بوده است.آنها جنس مخالف را دوست دارند.اما فقط چنان ناتوان شده اند بوسیله جامعه ای که به آنها می گوید چگونه یک مرد باید رفتار کند و چه باید حس کند.

فیلم " کوهستان بروکبک" می توانست داستانش را بگوید و وما یک فیلم خیلی خوب نباشد.آن می توانست یک نمایش خوش فرجام باشد.آن می توانست یک فیلم کابوئی همجنسگرا باشد.اما سازندگان فیلم خیلی شدید و با چنان احساسی روی جک و انیس متمرکز شده اند که این فیلم همچون کارهای برگمان باریک بین و توجه کننده است.عجیب اما واقعی، هرچه یک فیلم ویژه تر است، بیشتر همگانی و جهانی می باشد،زیرا هرچه بیشتر آن شخصیتهای منفرد را می فهمد، بیشتر آن در مورد هرکسی صدق می کند.من می توانم کسی را تصور کنم که یا دیدن این فیلم گریه می کند،وابسته است به آن،زیرا او همیشه می خواسته که در تفنگداران دریائی بماند،یا یک هنرند یا یک سازنده کابینت باشد.

جک قادر است از روی میل بپذیرد یکمی بیشتر که به ضرورت یک همجنسگرا می باشد.در نا امیدی و نیاز،او یک شب به مکزیک می رود و یک روسپی مرد را می یابد.روسپی گری یک شغل با خیلی مخاطرات، اندوه و مصیبت می باشد،اما ماهیت انسان را می پذیرد.آن می داند که چه بعضی افراد نیاز دارند.و شاید آن می باشد که چرا هر جامعه یک مسیری برای انطباق با آن را یافته است.جک فکر می کند که ممکن است او و انیس برای خودشان یک مرتع بخرند و سکنی گزینند.انیس که بیاد می آورد آنچه که به عنوان یک پسر دیده است "این چیزها ما را در زمان و مکان اشتباه در می یابند و ما می میریم." خوب آیا چوپان متیو در سال 1998 در ویومینگ کشته نشد؟و تینا براندون در سال 1993 در نبراسکا کشته نشد؟ آیا برادرها خواهرهایشان را در دنیای اسلام نکشدند تا ازشرافت خانوادگی دفاع کنند؟"

تصاویر لطیف و متمایزی از زن انیس آلما (میشل میلیامز) و زن جک لورین (ان هثوی) موجود است،که شخصیتهای مهمی می باشند،همچنین به عنوان قربانیان دیده می شوند.ویلیام یک صحنه قوی دارد جائیکه او بالاخره با ویلیام در مورد سفرهای ماهیگیریش تماس می گیرد.اما او زمان زیادی برای انجام آن کار سپری می کند.زیرا هیچ چیزی در سابقه اش او را برای آنچه که او درباره شوهرش پیدا کرده است ، آماده نکرده است.در مسیر خودشان،برنامه هائی مثل " جری اسپرینگر" یک سرویسی را بوسیله متمرکز شدن روی افراد فراهم می کنند،هر چند با احساسات شدید و سوک، آماده شده است برای دفاع کردن از آنچه که او حس می کند.در سال 1963 چیزی شبیه آن در تلوزیون موجود نبود.و در سال 2005، وضعیت کاملا تغییر نکرده است.یکی از صحنه های تبلیغاتی اسکار برای فیلم " کوهستان بروکبک" لجر و ویلیام را باهمدیگر نشان می دهد.اگرچه پوسترهای فیلم یقینا صادق می باشند.

انگ لی یک کرگردانی است که فیلمهایش در خیلی کشورها و زمانها بسته می شود.آنچه که آنها همگی بصورت مشترک دارند همدردی فطری برای شخصیتها می باشد.متولد شده در تایوان، او فیلم هائی درباره آمریکائیها، انگلیسیها، چینیها،جنس مخالف خواهان ، همجنسگرایان می سازد، فیلم علمی تخیلی " هاک" درباره یک کج فهم بیرونی می باشد.اینجا لی تمام قوسی از داستانش را احترام می گذارد مطمئنا تا استنتاج تنها.

یک صحنه پایانی که در آن ملاقاتی بوسیله انیس با خانواده جک انجام می شود،اندوه آور می باشد در آنچه درباره دنیایشان، گفته می شود، و گفته نمی شود.یک نگاهی به اطاق خواب دوره کودکی جک،پیشنهاد می دهد از آنچه که او غلبه می کند تا محلی برای احساساتش بسازد.آنچه که ما نمی توانیم مطمئن باشیم این است که: در بازگوئی داستان و عقب گرد، آیا ما شهادت می دهیم آچه که واقعا اتفاق افتاده است.یا اینکه چگونه انیس آن را در تصوراتش می بیند ؟ انیس،پدرش، " مطمئن شد که من و برادرم آن را دیدیم"

 

 

پایان

 

فیلم ساعتها برنده گلدن گلوب 2002

فیلم خلبان برنده گلدن گلوب 2004

فیلم کوهستان بروکبک برنده گلدن گلوب 2005

یک ,جک ,فیلم ,انیس ,کند ,آنچه ,می باشد ,به عنوان ,می کند ,است که ,آنچه که ,فیلم کوهستان بروکبک ,داستان کوتاه نوشته

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

msheikhbahaei دانلود سریال خاتون کافی نت پرشین فروشگاه پروژه های میکروکنترلر (AVR PIC 8051 ) آریامن narvanrplus pooyarayanehs مجتمع قطعه بندی مرغ جوادیان ناب مطلب - سایت تفریحی رادیو بدون شایعه